ایلیا ایلیا ، تا این لحظه: 9 سال و 10 ماه و 14 روز سن داره

ايليای من

دوماهگی ایلیا و اولین واکسن

کاش میدانستم چیست  آنچه از تو تا عمق وجودم جاریست... پسرکم ،دو ماه گذشت،شصت روز... بهترین شصت روز عمرم ،دو هفته است که هر روز صبح با لبخند شیرین تو بیدار میشم و اون روز باز زیباترین روز خداست     دیروز تو دو ماهه شدی  و من یک هفته ی تمام غصه خوردم  چون قرار بود واکسن بزنی از وقتی که یادم میاد هیچوقت از آمپول نترسیدم  ولی دیروز... باورت میشه من بیشتر از تو گریه کردم  وتو مثل همیشه مردانه بودی  فقط چند لحظه گریه کردی اما من... تا ظهر که پات درد میکرد کمی گریه کردی ولی عصر که شد شدی هم...
1 شهريور 1393

جشن ایلیا و آتلیه

قند عسلم بعد از ماه رمضان و بیماری آتا بالاخره جشن شما؛ نورسیده ی خوشگل ما در پنجاه و پنج روزگی برگزار شد؛ اون روز با بابا مهدی بردیمت آتلیه این هم از عکس هات                   وعکس های جشن که بیشترشو خواب بودی           و درخت یادبودهای جشن هدیه ی ایلیا به مهمون هاش         امیدوارم خوشت بیاد مامانی     ...
26 مرداد 1393

چهل روزه شدن پسرم

پسرم هشت روزه بودی که ماه زیبای رمضان از راه رسید  چون مامان حالش زیاد خوب نبود نشد که برات جشن گیریم  قرار شد جشن به دنیا اومدنت بمونه بعد ازعید فطر دو روز بعد از عید تو  چهل روزه شدی قرار بود ببریمت آتلیه تا ازت عکس های خوشگل بگیریم  اما متاسفانه بابایی من (پدربزرگ تو) که خواسته بهش بگی آتا ،یک روز بعد از عید فطر به خاطر مشکل قلبی تو بیمارستان بستری شد و نشد که بریم آتلیه ولی خودم کلی ازت عکس گرفتم ببین...     چهل روزه شدنت مبارک جان شیرینم  پی نوشت: (آتا حالش خوب شد و بعد از پنج روز برگشت خونه امیدوارم همیشه شاد و سل...
20 مرداد 1393

سالگرد ازدواج مامان و بابا

پسر نازم  امروز در چهارمین سالروز ازدواج من وبابا تو هم یک ماهه شدی  امسال تو جشن کوچیکمون سه نفر بودیم  البته مامانی و آتا هم بودن  آرام جانم ...ممنون که هستی  این هم عکست در سی امین روز زمینی شدنت ...
31 تير 1393

بیست روز هم نفسی

لحظه ها با تو چه شیرین می گذرند با تو گذر زمان دیگر مفهومی ندارد تو رویای شیرین روزهای گذشته که امروز در کنارم هستی  هدیه ی آسمانی من... ا پسرم ،تک ستاره ی زندگی من وبابا  بیست روزه که تو با مایی و به زندگیمون رنگ وبوی تازه ای دادی  بیست روزه که ما می خوا یم فقط پدر و مادر باشیم و مراقب تو  فرشته ی کوچولو ...چقدر سخت و شیرینه  شیرینی با تو بودن و لبخندت وقتی که معصومانه میخوابی  وسختی و دل نگرانی از اینکه مبادا کوچکترین آسیبی بهت برسه  ولی من آرومم ؛چون خدا مثل همیشه کمکم می کنه تو این بیست روز من بیست تا ایلیای متفاوت دیدم  هر روز هم ر...
20 تير 1393

معنای ایلیا...

ایلیا واژه ای است ایرانی با ریشه ی سریانی    در اسلام یکی از چهار نبی جاویدان به شمار رفته   در تورات و سریانی نام حضرت علی (ع) است   به زبان عبری یعنی فقط الله خدای من است و به نوعی به معنی پرستیدن خدای یگانه است   در لغت نامه ی دهخدا به معنای صدیق اکبر است یعنی :راستگوی بزرگ         ...
12 تير 1393

فرشته ی من زمینی شد

یا رب این نو گل خندان که سپردی به منش    می سپارم به تو از چشم حسود چمنش   تو آمدی،آمدی و با آمدنت به زندگی مان معنا دادی با آمدنت به من نفس دوباره دادی تا در ساحل قلبم،آرامش زندگی ام را مدیون امواج مهربان تو باشم با آمدنت غروب به آسمان دلم لبخند زد و خورشید امید و آرزوهایم طلوع کرد     با آمدنت ساز زندگی ام چه عاشقانه مینوازد شعر با تو بودن را شعری که اولش عطر نفس های تو را می دهد و آخرش طعم نفس هایت را        حال می فهمم که عشق چقدر زیباست حالا می فهمم که مادر بودن چق...
10 تير 1393

آخرین شب انتظار

امشب حال و هوای من عجیب است حس شادی؛ بی قراری؛ بی تابی و انتظار همه و همه به هم آمیخته شده حس غریبی است، غیر قابل وصف... دل شادم از اینکه ساعت ها مانده تا در آغوشت بگیرم بی قرار برای مادر شدن"خدایا سپاس که شایسته ام دانستی" و در انتظار طلوع آفتاب می خواهم بدانی من با تو مادرم... با تو شکل گرفتم ماه به ماه؛هفته به هفته؛لحظه به لحظه به خاطر همه چیز از تو ممنونم به خاطر بودن و ماندنت به خاطر حس قگشنگی که برایم به ارمغان آوردی پسرم،آرام جانم ...من در سایه ی عشق تو آفتاب شدم کسی که با آفتاب همسایه شد به دنبال روشناییس...
30 خرداد 1393

درد دلی با پسرم

امروز خیلی دلتنگم پسرم؛دلتنگ داداشی کوچولوم که دیگه برای خودش مردی شده و برای دوره ی آموزشی خدمت سربازی رفته به یک شهر دیگه که  از ما خیلی دوره،شهر اراک در استان مرکزی روز اول اردیبهشت بود که رفت ، یعنی چهل و دو روز پیش ؛ما موندیم ودلتنگی ،البته دو هفته پیش چند روزی اومد و دیدیمش ولی من چند روزه خیلی دلتنگشم،آخه داداشم یه دونه است از خدا میخوام این هیجده روز بگذره که هم تو بیای وهم دایی خوبت    ...
12 خرداد 1393
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به ايليای من می باشد