اولین مسافرت ایلیا ...
بابامهدی یه روز که از سر کار اومد خونه گفت قراره ششم خرداد بریم شمال
در بندر انزلی ویلا هم رزرو کرده بود
و مامان کلی خوشحال شد چون عاشق شماله
از آتا و آنا هم خواهش کردیم تا با ما بیان
مسافرت ما بعدازظهر روز سه شنبه پنجم خرداد شروع شد
سعی کردیم مسافت های کوتاه و نزدیک به هم رو انتخاب کنیم تا پسرم زیاد تو ماشین اذیت نشه آخه تو ماشین حوصله اش سر میره چون نمیتونه شیطونی کنه
خلاصه ...
اولین مقصد ما شهر سرعین در استان اردبیل بود
شهر آب گرمها ؛آب های معدنی و درمانی
فقط یک شب اونجا بودیم
در شهر هم گشتی زدیم اما دوربین تو هتل جاموند و نشد از پسرم عکس بگیریم
و فقط یه عکس تو هتل داریم
شرمنده
اون شب تا ساعت دو نصف شب تو هتل بازی کردی و خندیدی
فکر کنم تو هم مسافرت خیلی دوست داری درست مثل مامان و بابا
صبح روز بعد به طرف انزلی حرکت کردیم
و عکس های پسرم...
گردنه ی زیبای حیران
به به چه بلالی
تالش
رستوران باغ زندگی برای ناهار
زیباترین ساحل ایران: انزلی
روستای توریستی ماسوله
اون روز هوا خیلی گرم بود؛
ایلیا هم حال و حوصله خوبی نداشت
قلعه رودخان
من وبابا مهدی قبلا دو بار باهم رفته بودیم ولی این بار همراه پسر کوچولومون و آنا و آتا صفای دیگه ای داشت
{رودخان دژیست تاریخی متعلق به دوره سلجوقیان در روستایی در بیست وپنج کیلومتری فومن و در کنار رودی به همین نام؛قلعه دارای شصت و پنج برج وبارو و دیواری به طول هزار و پانصد متر میباشد،آب و هوای فوق العاده و راه جنگلی زیبا یکی دیگر از ویژگی های این منطقه است}
از محوطه ورودی تا قلعه حدود دو کیلومتر راهه که ما چون پسرم خسته بود بالا نرفتیم ولی در بازار محلی کوچیکی که کلی رستوران با غذاهای خوشمزه گیلکی داره نهار خوردیم؛استراحت کردیم و عکس با لباس محلی هم گرفتیم
ناگفته نماند خانم عکاس برای گرفتن یه عکس خوب از ایلیا خیلی تلاش کرد
و ایلیای من در اسکله انزلی
پسرم و مرد ماهی فروش
یه مغازه پر از ترشی و زیتون های خوشمزه در پره سر
و...
ایلیا و آتا در محوطه ویلا
همسفر کوچولوی شیرین ما
امیدوارم بهت خوش گذشته باشه
از آنا و آتای باحوصله و مهربون به خاطر همراهی شون متشکریم
برگشتیم خونه
اون شب ایلیا به میل خودش یه بشقاب پر سوپ خورد وبعد مثل فرشته ها تا صبح خوابید
به قول آتا ایلیا نمک سفر بود