ایلیا ایلیا ، تا این لحظه: 9 سال و 10 ماه و 14 روز سن داره

ايليای من

ایلیای شیطون بلا

1394/2/19 1:47
نویسنده : نسیم
423 بازدید
اشتراک گذاری

پسرکم از اواخرسه ماهگی دستتو برای گرفتن دست ما یا اسباب بازی هات دراز میکردی

در چهار ماهگی دیگه کامل میتونستی همه چیز رو نگه داری و مستقیم ببریش تو دهنت

 

 

 

 

 

 

بعداز شش ماهگی با غلت زدن همه کاراتو قشنگ انجام می دادی به همه جای خونه میرفتی و خودتو به وسیله دلخواهت میرسوندی مخصوصا  توپ  که محبوب ترین اسباب بازیته

 

 

 

 

 

 

شش ماهه که شدی من وبابا برات چند تا وسیله آموزشی خریدیم 

مثل حلقه ها؛ مکعب های رنگی و کتاب حمام

بازی با حلقه هاتو خیلی دوست داشتی و می نشستی ومدتی باهاشون بازی میکردی

 

 

 

 

 

در آخر هفت ماهگی می تونستی بدون کمک بشینی  

 چقدر عجله داشتم تا تو این کارو انجام بدیچشمک

این هم اولین نشستن شما در خونه مامانی

 

 

 

در هشت ماهگی تلاشت برای چهار دست و پا رفتن شروع  شدو دیگه علاقه ای به نشستن نداشتی و بیشتر دوست داشتی ورجه وورجه کنی 

ودیگه از روروئک خوشت نمیومد

 

 

 

و بالاخره روز چهارم فروردین وقتی نه ماه و چهار روزه بودی برای اولین بار یکی دو متری رو چهار دست و پا رفتی و چون مامان و بابا خیلی هیجان زده بودن فقط یک عکس داریمخجالت

 

 

  از چند روز بعدش خودتو به هر بلندی می رسونی تا بایستی حالا ایستادن به کنار می خوای از مبل ,تخت یا حتی پله بالا بری  فکر نمی کنی یک کم زوده مامان؟

خلاصه...

ما باید همه حواسمون بهت باشه تا خدانکرده اتفاقی برات نیفته

سعی کردیم خونه رو به شکل امنی برای شما در بیاریم

آخه دوست داری همه جا بری همه اتاقها ,آشپز خونه,راه پله

علاقه خیلی زیادی به لوازم خونه داری عشقم

مثلا...

 

سشوار که می زنیم جیغ و داد میکنی تا از دستمون بگیریش

 

 

 

 

بیشتر وقت ها میری جلوی ماشین لباسشویی می ایستی

وقتی هم  که کار میکنه تماشا میکنی یک چیزهایی هم می گی ولی خوب ما که متوجه نمی شیم

 

 

 

و ...جارو برقی 

با روروئکت درست همون جایی می ایستی که من میخوام جارو بزنم  و یک لبخند خوشگل  میزنی

 

وقتی من یا بابا کنترل تلویزیون رو دستمون میگیریم سریع خودتو میرسونی جلو تلویزیون

 بعضی وقتها هم که تلویزین خاموشه  بهش نگاه میکنی و جیغ میزنی تا روشنش کنیم

گوشی تلفن و گوشی موبایل هم که دیگه چه عرض کنم

و ...

با توپ هات خیلی قشنگ بازی میکنی بعضی وقت ها با دوتا یا حتی سه تاشون باهم؛ دنبالشون همه جا میری زیر مبل ها,میز نهارخوری...بعضی وقتها هم که جایی گیر میکنی گریه میکنی تا من یا بابا نجاتت بدیم

 

 

 

 

 

و حالا در آستانه ی یازده ماهگی تلاشت برای راه رفتن شروع شده

از هر بلندی برای ایستادن کمک می گیری 

می ایستی و بعد چند قدمی برمی داری

البته با کمک دست هات

آفرین پسرم

بعد همزود خسته میشی و میشینی 

اشکالی نداره مامانی 

در ضمن از پله هم میتونی بری بالا زبل خان 

این هم خلاصه ای از شیطنت ها،شیرین کاری ها و پیشرفت های پسر گلم 

عاشقتم عزیزم

 

 

پی نوشت: (به خاطر کیفیرت بد بعضی از عکس ها معذرت می خوام چون ایلیا دائم درحال شیطونی و ورجه وورجه است و گرفتن یک عکس خوب ازش هنره)

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به ايليای من می باشد